انجام پایان نامه با موضوع تفکر انتقادی
به منظور آموزش انجام پایان نامه با موضوع تفکر انتقادی در این بخش نمونه فصل 5 پایان نامه ارائه شده است که در سال 92 در دانشگاه علامه به سرانجام رسیده است. علاقه مندان به انجام پایان نامه با موضوع تفکر انتقادی می توانند با ذکر منبع از این نمونه در انجام پایان نامه روانشناسی خود استفاده نمایند.
در اين فصل به هر يك از فرضيات مطرح شده در تحقيق كه در فصل چهارم به تفصيل و با ذكر آمار و ارائه جدول شرح داده شد،به شكل كلي پرداخته شده و نتايج حاصل از اين تحقيق با مباني نظري و نتايج به دست آمده در مطالعات قبلي پيوند داده شده است.پيشنهادات كاربردي و تحقيقي لازم جهت تجديد نظر و اصلاح ارائه شده است .در پايان محدوديت هايي كه پژوهشگر در انجام پژوهش با آن مواجه شده است،آمده است.
خلاصه و جمع بندي حاصل از انجام پایان نامه با موضوع تفکر انتقادی حاضر
همانگونه كه در فصل اول انجام پایان نامه با موضوع تفکر انتقادی حاضر اشاره شد هدف از انجام اين پژوهش بررسي رابطه تفكر نقاد با نحوه نگرش درباره مواد روان گردان در دانش آموزان دختر اول دبيرستان شهرستان شهريار به تعداد نمونه 210 نفر مي باشد كه در سال تحصيلي 91- 90مشغول به تحصيل بودند .
هدف كلي از انجام پایان نامه حاضر ،تبيين رابطه تفكر نقاد با نحوه نگرش درباره مواد روان گردان در دانش آموزان دختر است .
اين پژوهش از جمله طرح هاي غير آزمايشي بوده و از نوع همبستگي مي باشد.روش نمونه گيري به شكل نمونه گيري در دسترس بوده است و از دو ابزار پژوهش استفاده شده است .يكي از اين ابزارها ،آزمون مهارت هاي تفكر انتقادي كاليفرنيا فرم (ب) بوده است .اين آزمون هادر دو فرم (A)و(ب) موجود هستندكه از نظر ساختاري آماري موازي و هم ارز مي باشند .فرم آ اين آزمون طي سالهاي 1990-1980 و فرم ب اين آزمون در سال هاي 1992-1991توسعه يافته و تعيين اعتبار گرديده است. اين آزمون جنبه عمومي داشته و بر پايه اطلاعات عمومي استوار است و شامل 34 سوال چند گزينه اي با يك پاسخ صحيح در 5 بعد مهارت هاي شناختي امل توانايي تحليل ،استنباط ،ارزشيابي ،استدلال قيلسي ،استدلال استقرايي است.در ايران اين آزمون اولين بار توسط اسلامي (1382) اجرا و هنجار يابي و تعيين اعتبار گرديده و روايي آن73 ./.گزارش شده است.
ابزار دومي كه به عنوان نگرش سنج استفاده شده است پرسشنامه 34 سوالي ساخته رحمتي (1383) است كه پايايي آن را به دو طريق تعيين كرده است . ضريب پايايي حاصل از روش باز آزمايي 803 /به دست آمده و ضريب پايايي حاصل از روش هماهنگي دروني با استفاده از آلفاي كرونباخ قبل از اصلاح 73/.و بعد از حذف سوالات ضعيف 803/.به دست آمده است و به منظور دستيابي به اعتبار مورد نظر در پژوهش حاضر ،از طريق اعتبار صوري ،پرسشنامه و شاخص هاي تحقيق در اختيار تعداد 5 نفر از داوران قرار گرفت. پس از انجام اصلاحات مورد نظر آنان ،اعتبار صوري تحقيق حاصل شد.
براي تجزيه وتحليل داده هاي اين پژوهش از آمار توصيفي و استنباطي استفاده شد و نرم افزار آماري براي وارد نمودن و تحليل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.
ابزار دوم براي تعيين نحوه نگرش دانش آموزان درباره مواد روان گردان ساخته شده است .مواد روان گردان، مواد شميايي هستند كه عملكرد هيجاني ،ذهني يا رفتاري فرد را تغيير مي دهند و انواع گوناگوني دارند كه عبارتند از :داروهاي مخدر ،داروهاي آرامبخش ،داروهاي محرك،داروهاي توهم زا و كانابيس.
سوء مصرف اين مواد يكي از معضلات بهداشتي ،درماني و اجتماعي جهان امروز بوده و به جرات مي توان ادعا كرد كه تمامي جوامع كم و بيش با آن درگيري دارندو به عنوان يك مشكل اساسي در سطح ملي و بين المللي توجه بسياري از مراكز علمي و پژوهشي را به خود جلب كرده است چرا كه صرفنظر از پيامدهاي منفي اقتصادي اين مشكل، معمولا” سوء مصرف مواد با بسياري از مشكلات اجتماعي و در نهايت اختلالات رواني ارتباط مي يابد.
نوجوانان ،حساس ترين قشر جامعه در برابر خطرسوء مصرف مواد را تشكيل مي دهند چرا كه در اين دوران عوامل گوناگوني از جمله تغييرات سريع جسماني و اختلال تصوير از خود و نياز به پذيرفته شدن از طرف دوستان و استقلال ،نوجوان را به طرف رفتارهايي مانند سيگار كشيدن يا سوء مصرف مواد سوق مي دهد.لذا بيشترين تاكيد برنامه هاي رويكردهاي پيشگيرانه بايد روي اين گروه متمركز گردد.
اما مصرف كنندگان مواد تنها مردان نيستند بلكه چند سالي است كه پديده اعتياد به مواد مخدر جديد در دختران جوان نيز رو به افزايش نهاده است و اين تغيير الگوي جنس مصرف كننده از نظر كارشناسان حوزه اعتياد زنگ خطري براي خانواده ها ومسئولان است چرا كه زنان معتاد در مقايسه با مردان ،احتمال بيشتري دارد دچار ايدز و بيماري هاي ناشي از روابط جنسي شوندو در خصوص موانع درمان نيز ،بر اساس نگرش اجتماعي و فرهنگي به اعتياد زنان بيشتر از مردان ،انگ منفي زده مي شود و هم چنين مراقبت از بچه، متمركز بودن برنامه هاي درماني براي مردان و فقدان حساسيت درباره اعتياد زنان ،دروني كردن اين عقيده رايج كه اعتياد يك سقوط اخلاقي است موجب اجتناب زنان از درمان مي شود لذا ضرورت پيشگيري در زنان بيشتر احساس مي شود.
با توجه به پژوهش هاي انجام شده يكي از متغيرهايي كه كه در مصرف مواد مخدر نقش مهمي دارد نحوه نگرش نسبت مواد مخدر است.آلپورت (1935)، نگرش را يك حالت عصبي و آمادگي كه از طريق تجربه سازمان داده مي شود و تاثير آن روي پاسخ هاي فرد به اشيا و موقعيت هايي كه به آن مربوط مي شود مورد توجه قرار مي گيرد ،تعريف مي كند .
در مورد شكل گيري و تغيير نگرش اعتقاد كلي ير اين است كه نگرش ها آموخته مي شوند و همانگونه كه شكل گيري آنها تابع اصول يادگيري است ،تغيير آنها نيز از قواعد و اصول يادگيري تبعيت مي كند. به عقيده فيش بين (1967) ، مصرف مواد مخدر تحت تاثير نگرشي است كه نوجوانان به مواد دارند. شكل گيري نگرش مثبت يا منفي ناشي از تركيب دانش ،اطلاعات ،باورها و عواطف نوجوانان درباره مواد مخدر از يك سو و ميزان ارزشمندي است كه براي آنها قائل هستند .
هر چند مطالعات انجام شده در همه موارد نشان دهنده همبستگي بالا ميان نگرش و رفتار الزاما” به معناي اين نيست كه نگرش در همه حال مي تواند به رفتار بينجامد ،اما در مجموع شواهد بيانگر آن است كه نگرش ها بر رفتار تاثير دارند.
نگرش نسبت به اعتياد داراي سه عنصر شناختي ،رفتاري و عاطفي است كه به طور سه جانبه و تعاملي بر يكديگر اثر مي گذارند .هر عنصر مي تواند جنبه منفي يا مثبت داشته باشد.در مورد مولفه شناختي نگرش ،نگرش مثبت، باور غلط و خوش باورانه نسبت به اعتياد و مواد مخدر و نگرش منفي، باور صحيح و بدبينانه نسبت به اعتياد و مواد مخدر است .
كارشناسان براي يافتن راه حل اين معضل به بررسي هايي پرداخته اند كه نتيجه اين بررسي ها نشان مي دهد كه بسياري از آسيب هاي اجتماعي مانند سوء مصرف مواد ناشي از كمبود مهارت هاي رواني –اجتماعي لازم براي برخور موثر با مشكلات زندگي هستند.
يكي از انواع مهارت هاي زندگي ،مهارت تفكر انتقادي است كه مطالعات گوناگوني در ارتباط با آن انجام شده است كه مروري بر ادبيات پژوهش در اين حوزه بيان گر آن است كه در تعريف تفكر انتقادي توافق عمومي وجود ندارد اما با كمي دقت مي توان نقاط مشتركي ميان اين ديدگاهها بازيابي كرد.تاكيدي كه در اكثريت اين تعاريف بر تفكر منطقي به عنوان زير ساخت تفكر انتقادي شده است و نيز استفاده از برخي مهارت ها مانند تفسير ،مشاهده، استدلال و…وانتظار بروندادي مشخص مانند قضاوت يا تصميم گيري را مي توان فصل مشترك برخي از اين تعاريف دانست .
پل و الدر (2008)، ويژگي هايي براي متفكران انتقادي بيان مي كنند .از جمله اينكه متفكران نقاد اطلاعات را ارزيابي و استنباط مي كنند ،در پيدا كردن راه حل هاي جديد مشتاق هستند ،سوالات مناسب مي پرسند و آنها را به طور واضح و خلاصه تنظيم مي كنند و قضاوت را تا زمان جمع آوري و در نظر گرفتن كليه حقايق به تعويق مي اندازند.
تفكر نقاد داشتن در جهان امروز امري لازم است چرا كه در مواجه با مسايل جديد ،بهره گيري از تفكر قالبي ،روش هاي معمولي و سنتي سودمند نيست و به نظر دوبونو ،در جهان جديد هر فردي بايد مهارت هاي زندگي را در خود ايجاد نمايد.مهارت هايي كه براي انتقال به دنياي فرا صنعتي و براي موفقيت در جهاني معاصر كه روز به روز به دانش جديدتري نيازمند است ضروري است .دليل ديگر اهميت تفكر حول محور طبيعت اجتماعي زندگي بشر ي به خصوص پيوند بين مردم سالاري و حقوق شهروندي مي چرخد.جامعه ي كاملا” مردم سالار دمكراتيك به شهرونداني خود مختار نيازدارد كه بتوانند فكر كنند ،قضاوت كنند و براي خود اقدام كنند .
به نظر مايرز (1986)، هم بسيار مهم و ضروري است كه دانش آموزان مهارت خود را در تفكر و استدلال افزايش دهند ،اطلاعات موجود را پردازش كنند و آنها را به كار ببرند.
راهبردهايي كه براي رشد و گسترش تفكر دانش آموزان موثر هستند عبارتند از :
- هر جلسه را با طرح يك مسئله يا مجادله شروع كنيد. شروع كردن جلسه كلاس با طرح يك مسئله يا پرسش بستگي به موضوع درس دارد وهم چنين به شاگردان كمك مي كند كه در جاي خود مستقر شوند و حواس خود را جمع كنند .
- ديگر از عوامل موثر، مشاركت و همراهي اعضاي گروه با يكديگر است كه به عواملي چون تحليل مباحث و ارائه ايده ها و نظرات متفاوت و مشاركت فعال دانش آموز در يادگيري خود وارائه تكاليف و نتايج پژوهش ها به يكديگر بستگي دارد .
- در صورت امكان به وقت كلاس بيفزاييد، تفكر انتقادي زماني پرورش مي يابد كه شاگردان وقت كافي براي تعمق و تفكر داشته باشند .
- نقش مدافع شيطان را بازي كنيد. با بيا ديدگاههاي مخالف، آنها را وادار كنيد تلاش كنند براي ديدگاههاي خود دليل بياورند .
- دكتر ماريلان، مازارو، استيب (2003 )، در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند كه به كار گيري تكاليف نوشتاري، بحث گروهي، كارگاه آموزشي كوچك، ارائه گزارش موردي، ايفاي نقش در فرايند آموزش مي تواند از راهبرد هاي موثر جهت رشد و ارتقاي مهارت هاي تفكر انتقادي در افراد باشد.
با توجه به مباحث فوق الذكر، اين پژوهش كار خود را بر روي دانش آموزان دختر سال اول دبيرستان كه در دوره نوجواني به سر مي برند، متمر كز كرده است. انتظار مي رود كه مهارت تفكر انتقادي بتواند به نوجوان كمك كند تا با استفاده از مجموعه اي از مهارت، از دانش و ذكاوت خود استفاده نموده و به منطقي ترين و موجه ترين موقعيت درباره موضوعي خاص (مواد مخدر) دست يابد و با استفاده از اين مهارت فردي بتواند بر موقعيت هاي پر خطر مثل گرايش و تمايل به سمت مواد مخدر غلبه پيدا كند.
همانطور كه بيان شد اين پژوهش داراي چهار فرضيه است كه پس از آنكه از نرم افزار آماري براي وارد نمودن داده ها و تحليل داده ها استفاده شد نتايج زير براي فرضيه ها به دست آمد:
فرضيه 1: بين تفكر انتقادي و نگرش به مواد رابطه وجود دارد.
با توجه به نتايج جدول( 4-2-1 )رابطه معناداري بين دو متغيرمشاهده مي شودكه مقدار همبستگي 282/.مي باشدو در سطح 5./. معنادار است .به اين معني كه هر چه ميزان تفكر انتقادي بالاتر باشد نگرش به مواد هم مثبت است.
فرضيه2:بين تفكر نقادو مولفه شناختي نگرش درباره مواد روان گردان رابطه وجود دارد.
با توجه به نتايج جدول( 4-2-2 )رابطه معناداري بين دو متغير تفكر نقاد و مولفه شناختي نگرش وجود دارد كه مقدار پيرسون مشاهده شده 272/.مي باشدو اين مقدار داراي سطح معناداري 05 /.مي باشد .بنابراين با اطمينان 95 درصد مي توان گفت كه بين دومتغيررابطه معناداري مشاهده شده است .
فرضيه3:بين تفكر نقادو مولفه هيجاني نگرش درباره مواد روان گردان رابطه وجود دارد.
با توجه به نتايج جدول( 4-2-3)رابطه معناداري بين دو متغير تفكر نقاد و مولفه هيجاني نگرش وجود دارد كه مقدار پيرسون مشاهده شده برابر با 0144/.مي باشدو اين مقدار داراي سطح معناداري 113 /.مي باشد كه بزرگتر از مقدار 05/.مي باشد بنابراين مي توان گفت كه بين دومتغير رابطه معناداري مشاهده نشده است.
فرضيه4:بين تفكر نقادو مولفه رفتاري نگرش درباره مواد روان گردان رابطه وجود دارد.
با توجه به نتايج جدول( 4-2-4)رابطه معناداري بين دو متغير تفكر نقاد و مولفه رفتاري نگرش وجود دارد كه مقدار پيرسون مشاهده شده برابر با 319/.مي باشدو اين مقدار در سطح 05/.معنادارمي باشدو مثبت است . بدين معني كه هر چه نمره تفكر نقاد بالاتر باشد مولفه رفتاري نگرش نيز افزايش مي ياد و بر عكس.
بحث در چهارچوب يافته ها
فرضيه 1: بين تفكر انتقادي و نگرش به مواد رابطه وجود دارد.
با توجه به نتايج جدول( 4-2-1 )رابطه معناداري بين دو متغيرمشاهده مي شودكه مقدار همبستگي 282/.مي باشدو در سطح 5./. معنادار است .به اين معني كه هر چه ميزان تفكر انتقادي بالاتر باشد نگرش به مواد هم مثبت است.
نتايج به دست آمده از اين فرضيه با نتايج به دست آمده از مطالعات و تحقيقات مشابه اي كه در زمينه مهارت هاي زندگي و نگرش به مواد انجام شده است، مانند پژوهش رحمتي (1383)،پژوهش عبدالله پور(1387)، اركات و همكاران(1991)،پري و كلدر(1997)،بوهلرو همكاران(2008)، همخواني و مطابقت وجود ندارد زیرا نتایج این پژوهشها نشان داد که بین مهارت های زندگی و از جمله تفکر انتقادی با نگرش مثبت به مواد رابطه معکوس وجود دارد.
در تبيين اين فرضيه از نظريات جامعه شناسان استفاده شده است چرا كه علاوه بر تفكر انتقادي عوامل واسطه اي ديگري بر كل نگرش افراد به مواد(كه شامل مولفه هاي شناختي ،هيجاني و رفتاري مي باشد) موثرند.
طبق نظریه فشار ساختاری رابرت مرتن (1968)، جامعه شناس آمريكايي، انحراف(كژرفتاري)براي اين پيش مي آيد كه جامعه دستيابي به برخي “هدفها” را تشويق مي كند؛ولي “وسايل”ضروري براي رسيدن به اين هدفها را در اختيار همه اعضاي جامعه قرار نمي دهد در نتيجه برخي بايد هدفهاي خاصي را براي خود برگزينند و يا براي رسيدن به هدفهايي كه فرهنگ جامعه شان تجويز كرده، بايد وسايل نامشروعي را بكار ببرند.
براي تبيين نظريه مرتن در ارتباط با دانش آموزاني كه داراي تفكر انتقادي هستند مي توان چنين بيان داشت كه اين دانش آموزان با توجه به اين كه از ويژگي تفكر انتقادي برخوردارند در پي ارضاي ذهنيت و رسيدن به جواب سوالات خود مي باشند اما متاسفانه در جامعه امكان برآورده كردن نيازهاي آنها نيست و اينگونه افراد با موانعي روبرو هستند. از جمله اینکه در سيستم آموزشي، محتواي كتابهاي درسي با واقعيات زندگي اجتماعي هماهنگ و همسو نيست و برای آشنایی با مواد روان گردان و آثار تخریبی آن بر جسم و روان انسانی كه يكي از واقعيت هاي اجتماعي است صحبتي به ميان نيامده است و در نتیجه دانش آموز از طریق کتاب درسی به جواب سوالات خود نمی رسد.از سویی دیگر عملکرد ضعیف آموزش و پرورش در جامعه پذیری افراد(نادیده گرفتن بحث تربیت وتاکید بر تعلیم ) ، وجود تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس های درس، نبود فضاي مناسب ورزشي، عدم وجود آموزشهاي مشاورهاي و تربيتي كافي با توجه به مشكلات و ناهنجاريهاي روزانه در کنار عوامل دیگر، بستری برای انحراف از جمله اعتیاد فراهم می کند.
خانواده نیز نقش بسزایی در همنوایی یا ناهمنوایی فرد با هنجارهای اجتماعی وشکل گیری شخصیت از طریق
روشهاي تربيت فرزندان، نحوه شكل دادن معيار و ارزشهاي اخلاقي و نيز كيفيت تعاملات عاطفي اعضاي خانواده دارد پس يكي ديگر از دلايل گرايش افراد به مواد علیرغم دارا بودن تفکر انتقادی را مي توان چنين بيان كرد كه آموزش هنجارها و ارزشهای اجتماعی توسط خانواده به اين افراد به خوبي انجام نشده است و فردی که به خوبی جامعه پذیر نشده باشد نمی تواند بین رفتار شایسته و ناشایسته تمایز بگذارد.
فرضيه2:بين تفكر نقادو مولفه شناختي نگرش درباره مواد روان گردان رابطه وجود دارد.
با توجه به نتايج جدول( 4-2-2 )رابطه معناداري بين دو متغير تفكر نقاد و مولفه شناختي نگرش وجود دارد كه مقدار پيرسون مشاهده شده 272/.مي باشدو اين مقدار داراي سطح معناداري 05 /0مي باشد .بنابراين با اطمينان 95 درصد مي توان گفت كه بين دومتغيررابطه معناداري مشاهده شده است .پس مي توان گفت مهارت هاي تفكر انتقادي مي تواند مولفه شناختي نگرش درباره مواد را تحت تاثيرخود قرار دهد يعني افزايش يا كاهش مهارت تفكر انتقادي سبب افزايش يا كاهش مولفه شناختي نگرش خواهد شد.
يافته هاي پژوهش با نتايج يافته هاي تجربي گزارش شده مانند پژوهش بوتوين(2001)، زولينگر و همكاران(2003)،گورمن(2005)،رحمتي (1383)،محمدي و همكاران (1388)، خليلي(1388)،عبدالله پور(1387)همسويي ندارد . اما با مباحث نظري در حوزه تفكر انتقادي همسويي دارد.
با توجه با اين مباحث، فردي كه داراي تفكر انتقادي است شناخت ،دانش و اطلاعات بالايي هم نسبت به موضوع از جمله مواد مخدر دارد .بنابراين بديهي است كه در پژوهش حاضر نيز دانش آموزي كه تفكر انتقادي بالايي دارد ،مولفه شناختي او نيز در نگرش به مواد بالا باشد.
فرضيه3:بين تفكر نقادو مولفه هيجاني نگرش درباره مواد روان گردان رابطه وجود دارد.
با توجه به نتايج جدول( 4-2-3)، مقدار پيرسون مشاهده شده برابر با 0144/.مي باشدو اين مقدار داراي سطح معناداري 113 /.مي باشد كه بزرگتر از مقدار 05/.مي باشد بنابراين در سطح اطمينان 95./. معني دار نمي باشد.پس مي توان گفت مهارت تفكر انتقادي نمي تواند مولفه هيجاني نگرش درباره مواد را تحت تاثير خود قرار دهديعني افزايش يا كاهش تفكر انتقادي سبب افزايش يا كاهش مولفه هيجاني نگرش درباره مواد نخواهد شد.
نتيجه اين فرضيه با بخشي از پژوهش خليلي (1388)،همسويي دارد.
با توجه به ويژگي هاي تفكر انتقادي و اينكه كه افراد متفكر نقادبر اساس منطق عمل مي كنند نه بر اساس هيجان پس بديهي است كه ارتباط بين مولفه هيجاني نگرش و تفكر انتقادي معنادار نباشد.
فرضيه4: بين تفكر نقادو مولفه رفتاري نگرش درباره مواد روان گردان رابطه وجود دارد.
با توجه به نتايج جدول( 4-2-4)رابطه معناداري بين دو متغير تفكر نقاد و مولفه رفتاري نگرش وجود دارد كه مقدار پيرسون مشاهده شده برابر با 319/.مي باشدو اين مقدار در سطح 05/ 0معنادارمي باشدو مثبت است . بدين معني كه هر چه نمره تفكر نقاد بالاتر باشد مولفه رفتاري نگرش نيز افزايش مي يابد و بر عكس.
پژوهشی مشابه پژوهش حاضر یافت نشد لیکن در نتيجه اين فرضيه با پژوهش هاي قبلي كه در يك متغير مشابه بودند مانند: پژوهش رحمتي (1383)، عبدالله پور (1387)، اركات و همكاران (1991)، پري و كلدر(1997)، بوهلرو همكاران(2008)، همخواني و مطابقت وجود ندارد . نتایج این پژوهش ها حاکی از آن است که تفکر انتقادی با نگرش منفی به مواد رابطه مستقیم دارد.
درتبیین این فرضیه می توان چنین بیان داشت كه در پرسشنامه نگرش به مواد،سيگار و قليان جزء مواد مخدر بوده اندكه محقق به هنگام توزيع پرسشنامه در بين نمونه ها طبق اظهارات دانش آموزان متوجه شد كه دانش آموزان نه تنها قليان و سيگار را جزء مواد مخدر به حساب نمي آوردند بلكه بيان كردند كه سيگار و قليان جزئي از تفريحات خانوادگي مان مي باشد ودر واقع مصرف اين مواد به عنوان یک هنجار اجتماعی پذيرفته شده است. و از سوی دیگر عدم وجود یا کمبود برنامه در خصوص مواد در رسانه هاي گروهي و بعضا” ارائه اطلاعات ناقص به مخاطبان، باعث برانگیختگی حس كنجكاوي(که ویژگی متفکران نقاد است)می شود و به ناچار افراد جهت ارضای این حس و یافتن پاسخ سوالات ذهنی خود به سمت مواد گرايش می یابند.
نتيجه گيري
پژوهش حاضر گامي در جهت درك و فهم و پيشگيري از عوامل فردي و اجتماعي مرتبط با سوء مصرف مواد در نوجوان است.و نتايجي را براي پيشگيري از مصرف مواد در نوجوانان ارائه داده و نشان داد كه در برنامه هاي پيشگيري از سوء مصرف مواد تنها عوامل فردي موثر نيستند بلكه عوامل اجتماعي نيز به همان نسبت و حتي موثرتر از عوامل فردي مي باشد ومسئله اعتياد يك مسئله فردي نيست بلكه مسئله اجتماعي ميباشد و عوامل زيادي از جمله ضعف آموزش و پرورش ،خانواده،رسانه ها در اجتماعي كردن افراد ،ضعف و نبود برخي هنجارها و قوانين جدي در اين مورد ،در دسترس بودن مواد مخدر و عدم برآورده شدن نياز افراد توسط جامعه در روي آوري افراد به سمت مواد دخالت دارند.همانطور كه گفته شد گرايش به مواد و اعتياد مسئله اجتماعي است و مسئله اجتماعي هم با اصلاح فرد حل نخواهد شدو بايد به مسئله مواد مخدر با رويكرد مترقي تر برخورد كرد.بايد دانست كه علت جرم در چگونگي سازماندهي و انجام امور در جامعه ونهادهاي آن نهفته است واختلال هاي مربوط نه با اصلاح فرد كه حتما” با اصلاح اين سازماندهيها و نهادها و البته با در نظر گرفتن شرايط افراد سامان خواهد يافت .
محدوديت هاي پژوهش
- استفاده از روش نمونه گیری در دسترس .
- ذكر سيگار و قليان به عنوان مواد مخدر در پرسشنامه نگرش به مواد و تناقض آن با عرف جامعه .
- عدم تمايل افراد به پر كردن پرسشنامه .
- نزديكي به ايام امتحانات و مشكل كسب مجوز براي اجراي پژوهش در زمان مناسب.
پيشنهادهاي كاربردي
– در رابطه مستقیم با اعتیاد و مواد مخدر ، رسانه های گروهی باید با ترتیب برنامه های مختلف رادیو و تلویزیون ، با انتشار پوستر ، جزوه ، کتاب و نوار و غیره برای گروههای متفاوت از قبیل کودکان و نوجوانان و جوانان ، بزرگسالان در گروههای شغلی مختلف ، آنان را از مضرات ، خطرات و اثرات سوء مصرف مواد مخدر آگاه نموده و در پیش گیری از مصرف آن آموزش دهندو به اين ترتيب اطلاعات لازم را در اختيار افراد قرار دهند.
– بوجود آوردن سايت اينترنت و ارائه ليست آدرسهاي الكترونيكي در موارد مخدر – انتشار نشريههاي در اين زمينه – انتشار كتابچههاي راهنما براي گروههاي جديد دانشآموزي كه فعاليت بر ضدِّ سوءمصرف مواد مخدر دارند – سمينارهاي آموزشي محلي – تشكيل جلسات موضوع آزاد در بين دانشآموزان در معرض خطر .
– درس آسيبهاي اجتماعي به ويژه مواد علمي و آموزشي روشهاي پيشگيري در مواد درسي دانشآموزان در تمامي مقاطع تحصيلي منظور گردد.
پيشنهاد هاي پژوهشي
1-پيشنهاد مي شود در آينده پژوهشي با همین عنوان در جامعه دانش آموزان پسر انجام شود.
2- ارتباط تفكر انتقادي و نحوه نگرش به مواد روان گردان در ساير مقاطع تحصيلي و در شهرستان هاي ديگر نيز انجام شود.
3-به محققان آينده توصيه مي شود كه علاوه بر تفكر انتقادي كه دراين تحقيق مورد بررسي قرار گرفت،رابطه ساير مهارت هاي زندگي مانند: مديريت استرس ،خلق منفي ،حل مسئله و تصميم گيري و غيره با نحوه نگرش درباره مواد روان گردان پرداخته شود.
در صورت نیاز به مشاوره در زمینه انجام پایان نامه با موضوع تفکر انتقادی با ما در ارتباط باشید.