انجام پایان نامه اندیشه سیاسی
در راستای آموزش انجام پایان نامه اندیشه سیاسی در این بخش سعی داریم دانشجویان را با ارائه نمونه بیان مسئله در انجام پایان نامه در این رشته راهنمایی نماییم. انجام پایان نامه اندیشه سیاسی حاضر در شهریور 92 در دانشگاه علامه به سرانجام رسیده است.
بیان مسأله
با تمامی تلاشها و نظریهپردازیهای مختلف و گاه متضاد در حوزه توسعه سیاسی و به رغم انسداد مفهوم توسعه در سه دهه اخیر، یک حقیقت از پس همه این تحولات رخ نموده است که بر مبنای آن، «توسعه سیاسی» مفهومی جهانشمول نیست و لزوماً بر مبنای رشد اقتصادی استوار نبوده و در هر جامعهای متأثر از سنت ها و فرهنگ آن جامعه است. لذا اگرچه نظریه توسعهگرایانه کلاسیک کم کم از بین رفت ولی در عوض مفهوم سیاسی و دستاورد آن در زبان علم سیاست باقی ماند. و به تعبیر هانتینگتون خصوصیات چند مبناییاش آن را به صورت مفهومی فراگیر در آورد که به گونهای ناهمگون تعداد زیادی زیر مفهوم را دربرمیگرفت که بعضاً فاصله مفهومی زیادی با هم داشتند.
اما نکته مهمتر، عمق معنایی و اهمیت «شناختشناسی» و مبانی معرفتی توسعه سیاسی است که محدود به جهان غرب نیست. زیرا، توسعه در جهان غیر غربی نیز مسبوق به بحث فلسفی از نظامهای دانایی هر تمدن، به عنوان مبانی معرفت شناختی آن است. زیرا ساختار نظریههای توسعه سیاسی متشکل از یک مجموعه تصورات و مفردات، یک مجموعه گزارهها و احکام، و یک مجموعه مناسبتها است. بنابراین، پرداختن به نظریات توسعه سیاسی بدون توجه به مبانی معرفتی آن، عملاً راهگشا نخواهد بود. زیرا خاستگاه و نگرش به مفهوم «توسعه» مانند هرگونه رویکرد به چنین مفاهیمی، منبعث از معرفتشناسی، هستیشناسی و انسانشناسی و پیشفرضهای معرفتی تلاشورزان آن رهیافت است. لذا «نظریهپردازی توسعه بدون توجه به مبانی شناخت شناسی تمدنی و توسعهای دوران کنونی غیرممکن است» (پزشکی، تابستان 1384).
به عنوان مثال، توسعه مورد نظر غرب، متکی بر محوریت انسان خود بنیاد است و با اصل استقلال بشر در تصرف و استخدام همه چیز برای خود مناسبت داشته و این اصل، اصل تاریخ و فرهنگ تجدد است. در حالی که اندیشه اسلامی و «خدامحور»، تکامل و پیشرفت انسان و جامعه را در دو حوزه توأمان مادی و معنوی با غلبه معنویت بر مادیت مورد تأکید قرار میدهد.
لذا در اندیشه مدرن غربی، انسان گسسته از وحی و آزاد و رها از همه محدودیتها، بر مبنای برگرفتههایی از فلسفه یونان در معنای عقل کلی (لوگوس) و با عبور از ایمان و ضوابط توحیدی، و محوریت یافتن دستاوردهای علمی و تجربی عصر جدید و متکی بر عقل خودبنیاد دوران مدرن، که در آن فقط انسان، محور فهم و تبیین و تغییر جهان است؛ به گوهر «معرفت» دستیافته است. آنگاه در پرتو جامعهشناسی معرفتی و تحولات تاریخی و علمی غرب، اندیشه سیاسی خاص این معرفت با مؤلفههایی همچون: اومانیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم، فردگرایی، نفعگرایی، تکثرگرایی و … در چارچوب پیشرفت مادی شکل داده شده و نظریات توسعه سیاسی آن نیز مبتنی بر این مؤلفهها، چه از حیث اتکاء به نوسازی اقتصادی لیبرالیستی و چه در قالب دموکراسی انتخابی، به مدل نهایی تحققی نهایی آن، یعنی «لیبرال دموکراسی» منتهی گردیده است.
اما در اندیشه اسلامی، همه چیز از خدای خالق هستی آغاز میگردد و هم اوست که به عنوان پروردگار عالمیان، انسان را از شرافت «معرفت» و ادراک بهرهمند میسازد (و علّم آدم الاسماء، بقره: 31) و در رابطهای وحیانی، او را ضمن بهرهمندی از عقل، از دانش و آگاهی مستمر برخوردار میسازد (فتلقی آدم من ربه کلمات، بقره: 37). بدین ترتیب در پرتو عقل وحیانی، انسان در جایگاه خلیفۀاللهی قرار میگیرد و جامعه انسانی در تعامل عقل و وحی به کرامت واقعی میرسد (و لقد کرمنا بنی آدم، اسرا: 70). در این معرفت، انسان مخلوق خداوند است و هم اوست که به انسان تعلیم بیان و زبان میدهد (خلق الانسان، علّمه البیان؛ الرحمن: 3 و 4) و او را از نعمت «آزادی و اختیار» بهرهمند میسازد.
در راستای همین معرفت و زبان وحیانی، جامعهشناسی سیاسی توحیدی شکل میگیرد که تحولات آن را میتوان بر مبنای جامعهشناسی معرفتی و تاریخی با مؤلفههایی همچون: خدامحوری، عدالت، آزادی مسئولانه، پیوند دین و سیاست، کرامت انسان و حق تعیین سرنوشت، وحدت در عین کثرت، حق و تکلیف، اجتهاد، مصلحت عمومی و … در چارچوب تکامل توأمان مادی و معنوی تبیین نمود.
هم در این راستا، انقلاب اسلامی ایران در اواخر قرن بیستم با بهرهگیری ازتجربیات نهضتهاي مشروطه و ملی شدن نفت، و بهرهمندی از مشارکت حداکثری مردم ایران، در چالشی آزادیخواهانه با رژیم استبدادی و وابسته سلطنت از یکسو و استقلالطلبی از نظام جهانی سلطه از سوی دیگر، و در پی تشکیل نظام دین محور و مردمسالار «جمهوری اسلامی» به رهبری و مرجعیت امام خمینی (ره)، راه نوینی را در عرصه سیاسی مطرح نمود.
به نحوی که توسعه سیاسی مورد نظر انقلاب اسلامی با تأکید بر خوانش امام خمینی، با ابتنای بر معرفت وحیانی و پیوند زدن دین و سیاست، بر «مشارکت مردم در عرصه سیاست و رقابت برای خدمت با محوریت آموزههای وحیانی» استوار گردیده، که چه با پیشرفت علمی و اقتصادی و چه در قالب گزینش انتخابی و حق تعیین سرنوشت، مدل تحققی خود را «مردم سالاری دینی» قرار داده است. لذا انجام پایان نامه اندیشه سیاسی حاضر در پی تحلیل و شناخت الزامات دستگاه معرفتی توسعه سیاسی با قرائت امام خمینی، در مقابل مبانی معرفتی و رایج غربی است.
در صورت داشتن هرگونه سوال و یا نیاز به مشاوره در زمینه انجام پایان نامه اندیشه سیاسی با ما در ارتباط باشید.