انجام پایان نامه روانشناسی بالینی
در راستای آموزش انجام پایان نامه روانشناسی بالینی در این بخش نمونه فصل 5 پایان نامه ارشد روانشناسی بالینی که در سال 92 در دانشگاه علامه دفاع شده است را ارائه نموده ایم تا علاقه مندان به انجام پایان نامه روانشناسی بالینی با این بخش از پایان نامه بیشتر آشنا شوند. دانشجویان می توانند جهت انجام پایان نامه روانشناسی خود از این کار با ذکر منبع استفاده نمایند.
انجام پایان نامه روانشناسی بالینی: بحث و نتیجه گیری
در این فصل باز انجام پایان نامه روانشناسی بالینی حاضر ه بحث و نتیجه گیری علمی در پاسخ به سه فرضیه پژوهش می پردازیم.
1. فرضیه اول در انجام پایان نامه روانشناسی بالینی حاضر این بود که میزان شیوع انواع اختلالات روانی در زنان زندانی بر اساس نوع جرم متفاوت است.
بر اساس داده های جدول 8-4 که در فصل چهارم آمده است، تفاوت معناداری در میزان شیوع اختلالات روانی در مقیاس های شکایات جسمانی، حساسیت در روابط متقابل، اضطراب، پرخاشگری و روان گسستگی بر اساس نوع جرم وجود دارد، در حالی که میان زنان زندانی از نظر میزان شیوع اختلالات مرتبط با مقیاس های وسواس، افسردگی، فوبیا و افکار پارانوئیدی تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها در چهار بعد مذکور فرضیه اول رد شد.
پاسخ این سوال از نظر شاخص کل سلامت زندانیان و شایع ترین اختلال با نتایج پژوهش قاسم بکلو و همکاران (1392)؛ مبنی بر بررسی میزان شیوع اختلالات روان پزشکی دز زندانیان مرد زندان خوی، با نتایج مطالعه ی رستگاری نیا (1388)؛ مبنی بر اختلالات روانی شایع در بین زندانیان و تاثیر اشتغال به کار در آن، با پژوهش آراسته و شریفی سقز (1387)؛ مبنی بر میزان شیوع اختلالات روان پزشکی در زندانیان زندان مرکزی سنندج، با پژوهش شریعت و همکاران (1385)؛ مبنی بر بررسی شیوع اختلالات روان پزشکی در زندانیان مرد زندان قصر تهران، با پژوهش فرایرز و همکاران(2013)؛ مبنی بر نشانگان درمان بیماری های روانی در میان زندانیان، با پژوهش فاضل و بیلارگون (2011)؛ مبنی بر مقایسه جمعیت عمومی با جمعیت زندانیان در کشور های غربی، با مطالعه ی فاضل و دانش (2002)؛ مبنی بر بررسی اختلالات روانی جدی در 23000 زندانی، همسو بود، به این صورت که شیوع کلی اختلالات در پژوهش های مذکور در دامنه ای مشابه بوده و افسردگی، شایع ترین اختلال در نمونه های مورد بررسی بوده است.
پاسخ این سوال با پژوهش امام هادی و همکاران (1385)؛ مبنی بر بررسی فراوانی اختلالات روانی در 136 زندانی مرتکب قتل عمد و پژوهش بهرامی (1378) که به بررسی اختلال های روانی نزد زندانیان مرد و مقایسه ی آن با افراد عادی پرداخته بود نا هم خوان است. پژوهشگر احتمال می دهد نا هم خوانی با پژوهش امام هادی و همکاران به این دلیل است که در پژوهش مذکور صرفا افراد مرتکب قتل عمد مورد بررسی قرار گرفته اند. پژوهش بهرامی نیز شایع ترین اختلال ها را وسواس، افکار پارانوئیدی و حساسیت در روابط متقابل گزارش کرد و این امکان وجود دارد که علت اختلاف نتیجه ی پژوهش حاضر با پژوهش بهرامی در جنسیت نمونه مورد پژوهش باشد، چرا که به طور کل اختلال افسردگی و شکایات جسمانی در زنان بیش از مردان است.
بالاتر بودن شیوع اختلال افسردگی در زنان زندانی، احتمالا به این علت است که برخی اختلالات مانند سایکوز ها به سبب ماهیت غیر معمول خود به سرعت توسط سایر افراد شناسایی و جهت درمان ارجاع می گردند، ولی اختلال افسردگی به علت شیوع بالای آن در زندانیان و با توجه به شرایط و مشکلاتی که هر یک از زندانیان با آن درگیر است و به نوعی عادی در نظر گرفتن این وضعیت روانی و همچنین به علت عدم وجود سیستم غربالگری مناسب در زندان، افراد مبتلا به این اختلال تشخیص داده نشده و در نتیجه درمان نمی شوند. لذا با توجه به مطلب مذکور، عدم وجود تفاوت معنادار در افسردگی زنان زندانی بر اساس نوع جرم می تواند این گونه توجیه شود.
محقق احتمال می دهد، میزان شیوع نشانگان وسواس نیز مرتبط با وجود افکار مزاحم و تکرار شونده ای بوده است که در مورد جرم به وقوع پیوسته، مدت حبس، پیامد ها و شرایط سخت زندان وجود دارد و زندانیان را تحت تاثیر قرار می دهد. نشانگان ترس مرضی نیز، بعد از اختلال روان گسستگی کم ترین میزان شیوع را در کل جمعیت مورد بررسی نشان می دهد، که احتمالا این میزان نیز به ترس از حیوانات و موقعیت های اجتماعی یا شلوغ مربوط است. بیشترین میزان ترس مرضی در گروه مجرمین اعتیاد ملاحظه شد، که شاید این عامل یکی از عوامل موثر در کشش این افراد به سوی مواد مخدر و محرک بوده است تا با مصرف این مواد علائم ناشی از این اختلال را برطرف کنند یا کاهش دهند. در گروه مجرمین معتاد، نشانگان شکایات جسمانی نیز بالاست و به نظر می آید این میزان شیوع نیز با توجه به گرایش این افراد به مواد جهت تسکین درد قابل توجیه باشد.
سالم ترین گروه از نظر روانی، کلاهبردان بودند که احتمالا به علت واضح بودن مجازات و مدت محکومیت آن ها می باشد. مجرمان با جرم اعتیاد و حمل مواد مخدر و اعمال منافی عفت نیز پایین ترین سطح سلامت روان را داشتند که عوامل موثر در اعتیاد افراد به مواد، عوارض ناشی از آن و مجازات حبس ابد و اعدام برای بعضی از افرداد معتاد یا حامل مواد مخدر می تواند در توجیه این سطح از سلامت روان در این افراد مطرح و ممکن باشد. در مجرمان گروه اعمال منافی عفت نیز بیشترین اختلال در مقیاس حساسیت در روابط متقابل و افکار پارانوئیدی بود، احتمالا این افرد احساس عدم کفایت، خود کم بینی و احساس ناراحتی در ارتباط با دیگران دارند و شاید شرایط زندگی و بافت خانواده ی آن ها در بروز بدبینی آن ها نسبت به اطرافیان بی ربط نباشد.
2. دومین فرضیه پژوهش حاضر این بود که سبک های هویتی در زنان زندانی بر اساس نوع جرم متفاوت است.
همان طور که آزمون کروسکال و الیس (جدول 10-4) نشان داد از بین سه سبک هویتی موجود، تنها بین نمره های سبک هویتی هنجاری در میان زنان زندانی به تفکیک پنج نوع جرم صورت گرفته تفاوت معناداری وجود داشت و این فرض تنها در بعد مربوط به سبک هویت هنجاری تایید شد. زنان زندانی با جرم قتل و مشارکت در قتل بیشترین میانگین نمره را در سبک هویت هنجاری داشتند در حالی که سبک هویت غالب در زنان زندانی با جرم های اعتیاد و حمل مواد، کلاهبرداری و سرقت، سبک هویت سردرگم – اجتنابی بود. زنانی نیز که مرتکب اعمال منافی عفت بودند در سبک هویت اطلاعاتی بیشترین میانگین نمره را داشتند.
تا آنجا که جستجوی محقق نشان داد، پژوهشی که سبک هویت زنان زندانی را بر اساس نوع جرم مشخص کند یافت نشد، اما می توان پاسخ این سوال را با پژوهش علمی و حیدری (1390)؛ که به بررسی رابطه ی میان پایگاه هویت جوانان و ارتکاب جرم در آن ها پرداخته بود، با پژوهش باقری و همکاران (1388)؛ مبنی بر بررسی رابطه ی سبک های دلبستگی و نوع هویت زندانیان و همچنین با پژوهش شاره و آقا محمدیان (1385)؛ که با عنوان رابطه ی پایگاه های هویت و فرار دختران از خانه انجام شد، صرفا از این نظر که در هر یک از پژوهش های مذکور سبک هویت مجرمان را آشفته یا سردرگم و زود رس پیش بینی کردند هم راستا دانست.
سبک هویت هنجاری با تمایل به پیروی از نظرات و اعتقادات افراد مهم و همچنین تحمل کمتر در شرایط مبهم مشخص می شود، در گروهی که جرم آن ها قتل بود، 38 نفر به علت ارتکاب قتل و 2 نفر به علت مشارکت در قتل در زندان بودند، افرادی که خود مرتکب قتل شده بودند، علت قتل را اکثرا مشکلات اخلاقی و اعتیاد مقتول می دانستند که آن ها را در شرایطی قرار داده بوده است که این افراد به راهی جز قتل فکر نکردند، دو نفر دیگر نیز به تبعیت از همسر خود درگیر قتل شده بودند. شاید تحمل کم این افراد و تمایلشان به پیروی از افراد مهم زندگیشان که مرتبط با نوع هویت آن ها است و شرایط نا مساعد زندگیشان که در شکل گیری هویت هنجاری آن ها بی تاثیر نبوده است، این افراد را به سمت ارتکاب جرم سوق داده است.
سه گروه زنان زندانی با جرم های اعتیاد و حمل مواد، کلاهبرداری و سرقت، سبک هویت سردرگم – اجتنابی داشتند، قبلا در تعریف این سبک ملاحظه شد که فردی که سبک هویت سردرگم- اجتنابی دارد، سمبل برخورد طفره آمیز و مسامحه در مشکلات است، یک استراتژی متمرکز بر هیجان که با سطح پایینی از تعهد و اعتماد به نفس و بی ثباتی خود پنداره همراه می باشد. این افراد معمولا توجه کمی به آینده و یا نتایج طولانی مدت انتخاب هایشان دارند، شاید بتوان گفت که آن ها درگیر یک اکتشاف سازمان نا یافته و تصادفی هستند ( شوارتز، 2001). چنین ویژگی هایی را می توان تا حدی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلال شخصیت مرزی نیز مشاهده کرد، از آن جا که پژوهش های زیادی به میزان بالای شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی و اختلال شخصیت مرزی در زندانیان اشاره است (پالاهنگ، وکیل زاده و دریس،1381؛ قاسم بکلو و همکاران، 1392؛ آراسته و همکاران، 1387) و با توجه به ارتباط این سبک هویتی با اختلالات شخصیت مذکور، این احتمال نیز وجود دارد که ابتلا به هر یک از این دو اختلال شخصیتی مرزی و ضد اجتماعی و داشتن سبک هویت سردگم – اجتنابی، این افراد را مستعد انجام اعمال خلاف قانون و رفتار های ضد اجتماعی نماید.
سبک هویت اطلاعاتی که از نظر برزونسکی ظاهرا سازگارانه ترین سبک می باشد و در واقع یک استراتژی حل مساله و یا مکانیسم کنار آمدن برای اداره ی موقعیت های روزانه است. در این پژوهش زنان زندانی با جرم منافی عفت بیشترین نمره را در این سبک گرفتند و این می تواند به این علت باشد که اکثر این افراد از جرم خود به عنوان منبع درآمد زندگی خود و به عنوان راه حلی برای فرار از مشکلات زندگی خود استفاده می کنند. از طرفی شاید این سبک هویتی آنان تحت تاثیر یکی از اختلالات شخصیتی باشد که در پاراگراف قبل توضیح داده شد، لذا این افراد شاید سبک هویتی سازگاری داشته باشند اما راه حلی که انتخاب می کنند موافق قوانین و عرف جامعه نیست.
3. فرضیه سوم در انجام پایان نامه روانشناسی بالینی حاضر عبارت بود از اینکه بین سبک هویتی و نوع اختلالات روانی زنان زندانی همبستگی وجود دارد.
با توجه به داده های جدول (11-4) « ماتريس بررسي همبستگي بین سبک های هویتی و انواع اختلالات روانی زنان زندانی مورد مطالعه در این پژوهش» نتایج زیر بدست آمد:
– بین سبک هویتی سردرگم/ اجتنابی و مقیاس حساسیت در روابط متقابل، سایر اختلالات و نیز مقیاس کل رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و فرض سوم در این بعد تایید می شود.
– بین اختلال روانی اضطراب و سبک هویتی اطلاعاتی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. این بدان معناست که زنان زندانی مورد مطالعه با سبک هویتی اطلاعاتی از اضطراب کمتری برخوردارند و فرض سوم در ارتباط با همبستگی موجود بین مقیاس اضطراب و سبک هویت اطلاعاتی نیز تایید می شود.
– پاسخ این سوال از نظر ارتباط سبک هویت اطلاعاتی با اضطراب در افراد و ارتباط بین سبک هویت سردرگم – اجتنابی با شاخص سلامت روان با پژوهش غضنفری (1382) هماهنگ بود. در تببین آن می توان گفت: افراد دارای سبک هویت اطلاعاتی اعتماد به نفس خوبی دارند و اضطراب را به نسبت کمتری تجربه می کنند، لذا احتمالا در آن ها اختلالات اضطرابی کمتری دیده می شود. زنان زندانی مورد مطالعه با سبک هویتی سردرگم/ اجتنابی از مشکل حساسیت در روابط متقابل، سایر اختلالات بیشتری برخوردارند و همچنین در کل، از سلامت روانی کمتری برخوردار هستند. با توجه به شباهتی که بین اختلال شخصیت مرزی و اختلال شخصیت ضد اجتماعی با ویژگی های سبک هویت سردرگم – اجتنابی وجود داشت، احتمالا یکی از اختلالاتی که در افراد دارای این سبک زیاد دیده می شود این گروه از اختلالات هستند. افرادی که در مقیاس حساسیت در روابط بین فردی نمره ی بالایی می گیرند، اکثرا در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند و این ممکن است یکی از عواملی باشد که زندانیان را به سمت رفتار های خلاف عرف سوق می دهد.
– ضمنا مطابق با داده های بدست آمده در پژوهش بین دیگر متغیرها، مخصوصا بین انواع اختلالات روانی و سبک هویتی هنجاری رابطه معناداری وجود ندارد.
محدودیت ها در انجام پایان نامه روانشناسی بالینی حاضر
– احساس نا امنی آزمودنی در ارائه پاسخ صادقانه به پرسش نامه به خاطر شرایط زندان، علی رغم توضیحاتی که توسط پژوهشگر پیش از اجرای تست به شرکت کنندگان داده می شد.
– بی حوصلگی و تمرکز پایین مددجویان برای پاسخگویی به سوالات پرسش نامه ها که موجب کندی روند اجرای تست ها می شد.
– از آن جا که این پژوهش در زنان زندانی انجام شده است، باید در تعمیم نتایج برای مردان زندانی و افراد عادی احتیاط نمود.
– به دلیل موانع امنیتی که در محیط زندان وجود داشت، امکان دسترسی به پرونده پزشکی زندانیان و اجرای مصاحبه روان پزشکی جهت قطعی تر شدن نتایج به دست آمده برای محقق وجود نداشت.
پیشنهاد های کاربردی
• با توجه به این که 5/20% زنان زندانی از سلامت روان کمتری برخوردار بودند، اجرای برنامه های درمانی جهت تامین سلامت روان این افراد و بازگشت آن ها با وضعیت بهتر به اجتماع پیشنهاد می شود.
• از آن جا که در این پژوهش سبک هویتی غالب زنان زندانی سردرگم / اجتنابی بود و بیشتر مشکلات این سبک هویتی در حیطه حل مساله و تصمیم گیری است، لذا پیشنهاد می شود که دوره های مهارت های زندگی با تاکید بر حل مساله و تصمیم گیری برای این گروه برگزار شود.
• پیشنهاد می شود مسئولین در واحد بازرسی زندان در بازجویی زندانیان به سبک هویتی غالب در هر زندانی توجه داشته و آن را در روش ارزیابی خود مورد توجه قرار دهند.
پیشنهاد های پژوهشی
– گرچه در انجام پایان نامه روانشناسی بالینی حاضر مهم ترین اختلالات روانی و سبک هویتی زندانیان مورد بررسی قرار گرفتند، اما پیشنهاد می شود در انجام پایان نامه روانشناسی بالینی آتی برخی اختلالات و نشانگان دیگر نیز مانند اختلالات جنسی، خواب، کنترل تکانه و اختلالات دوران کودکی و نوجوانی نیز در نظر گرفته شوند.
– بررسی سبک های هویتی در نوجوانان پسر و دختر بزهکار موجود در کانون های اصلاح و تربیت.
– برخی پرسش نامه ها مانند پرسش نامه ی سبک هویت برزونسکی در جامعه زندانیان هنجار نشده است، پیشنهاد می شود در پژوهش های آتی این پرسش نامه برای این گروه هنجار شده تا اطلاعات حاصل از آن بدون نیاز به مصاحبه اعتبار کافی را داشته باشد.
در صورت نیاز به مشاوره در زمینه انجام پایان نامه روانشناسی بالینی با ما در ارتباط باشید.