انجام پایان نامه آینده پژوهی
انجام پایان نامه آینده پژوهی را می توان با داشتن نمونه کار به خوبی پیش برد. در راستای آموزش انجام پایان نامه آینده پژوهی در این بخش سعی در ارائه نمونه نتیجه گیری پایان نامه آماده داریم که در سال 92 در دانشگاه علامه به سرانجام رسیده است. علاقه مندان می توانند از این نمونه با ذکر منبع در انجام پایان نامه آینده پژوهی خود استفاده نمایند.
نتیجهگیری
در این بخش از انجام پایان نامه آینده پژوهی حاضر، هدف اصلی استخراج سناریوهایی مربوط به محیط امنیتی ایران بعد از تحولات 2010 در آینده خواهد بود. در اینجا به طور کلی مبادرت به طراحی چند سناریوی عمده خواهد شد که این سناریوها در این بخش در قالب فرصت ها و چالش هایی که در محیط امنیت منطقه ای ایران به وجود آمده اند، مورد ارزیابی قرار خواهند گرفت.
در انجام پایان نامه آینده پژوهی حاضر برای استخراج سناریوها از دو روش تحلیل اهداف و تحلیل روندها استفاده نموده ایم. ابتدا به بیان فاکتورهایی که در تحولات خاورمیانه بعد از 2010 نقش داشته اند پرداختیم. آنها را در قالب عوامل ساختاری و فاعلی بیان نموده ایم. منظور از عوامل فاعلی محیط داخلی کشورها و حاکمان آنها است. منظور از عوامل ساختاری که شامل نظام بین الملل و هنجارها و قواعد بین المللی که امروزه توسط قدرت-های بزرگی مانند آمریکا ساخته می شود، ملاک ارزیابی عملکرد سایر بازیگران در نظر گرفته می شود. امروزه این کشور توانسته اند، با قدرتی که دارند محیط امنیتی خود را جهانی تعریف کنند و بدلیل اهمیت ژئوپولتیک و ژئواستراتژیکی خاورمیانه، بعد از حادثه 11 سپتامبر این منطقه بعنوان مرکز ثقل سیاست های آمریکا تعیین شده است. به این نتیجه دست یافتیم که تهدیدات فاعل محور زمینه و پایه تحولات اخیر محسوب می شوند و همین امر زمینه لازم را برای نفوذ قدرت های فرامنطقه ای در این محیط فراهم نموده است. بر اساس تحلیل روندها به این نتیجه رسیدیم تا زمانی که تهدیدات فاعل محور از بین نروند همچنان ما شاهد بی ثباتی در این منطقه از جهان خواهیم بود. آمریکا با طرح خاورمیانه ای که ارائه داده است، در صدد بوده که نظم مورد نظر خود را در این منطقه پیاده کند. و با توجه به مدلی که ترسیم شد نشان دادیم که طرح خاورمیانه بزرگ بر سه پایه: 1. ترویج حقوق بشر؛ 2. حکومت های دموکراسی؛ 3. اقتصاد آزاد که درست در جهت معکوس ساختارهای سیاسی خاورمیانه؛ که بر سه پایه: 1. فقدان آزادی-های مردمی؛ 2. تمرکز قدرت؛ 3. اقتصاد رانتی قرار داشت، بنا شده است. بنابراین این امر برای امریکا که طراح این سیاست بود بسیار آشکار و واضح بوده که پیامدهای چنین طرحی را بداند، و برنامه هایی را برای هدایت این تحولات و به حداکثر رساندن منافع خود داشته باشد. در واقع اجرای چنین طرحی باعث تحولات جدید که با عنوان بهار عربی می شناسیم شده است. اگرچه عوامل فاعلی زمینه این تحولات بوده است اما باید به این نکته توجه کرد که امریکا ابتدا به شناخت محیط منطقه ایی خاورمیانه پرداخته و بعد دست به اجرای طرح خاورمیانه بزرگ زده است. بنابراین بر اساس تحلیل اهداف، آمریکا به عنوان یکی از ده ها فاکتور تأثیرگذار در تحولات شناخته می شود. بنابراین با بررسی اهداف و منافع این کشور در کنار سایر دولت های تأثیر گذار در منطقه، ما خواهیم توانست به طراحی سناروهای احتمالی که ممکن است در این منطقه به وقوع بپیوندد، بپردازیم. بر اساس مکتب کپنهاک که تأکید بر سطح تحلیل منطقه ای دارد به این نتیجه رسیدیم که محیط امنیتی در مناطق مختلف بستگی به کشورهای تشکیل دهنده آن دارد. به این صورت که در خاورمیانه نوع محیط امنیتی به ضرورت توجه، به تعامل منطقی میان میزان قدرت و ضعف حکومت ها و سیستم آنارشی بین المللی شکل گرفته است. که نظم در این سیستم بر مبنای میزان قدرت و ثبات سیاسی در کشورهای تشکیل دهنده استوار است. بر این اساس، به هر اندازه که حکومت ها در عرصه داخلی یکپارچگی نداشته و در نتیجه ضعیف باشند، به همان اندازه نیز بی ثباتی و نا امنی در سطح نظام بین الملل افزایش می یابد. بوزان به محیط امنیتی به مثابه لایه ای از تعامل میان کشورها اشاره می کند که بدین ترتیب نمی توان نوع و ویژگی محیط امنیتی را از نوع کشورهای موجود در آن جدا دانست، از آنجا که اکثر کشورهای خاورمیانه از ظریب انسجام سیاسی- اجتماعی پایینی برخوردارند در نتیجه محیط امنیتی ضعیفی دارند و محیط امنیتی خاورمیانه متأثر از روابط نامتقارن بازیگران فرامنطقه ای در این مجموعه امنیتی می باشد. بنابراین محیط امنیتی کشورهای خاورمیانه، از بعد داخلی تحت تأثیر حکومت های ضعیف و از بعد خارجی تحت تأثیر قدرت های بزرگ قرار دارد. این عوامل باعث می شوند محیط امنیتی خاورمیانه بی ثبات تر و از استعداد بیش تری برای کاربرد زور و خشونت برخوردار باشند. از این رو، امنیت منطقه ای در صورتی ارتقا می یابد که کشورهای منطقه در محیط داخلی خود بتوانند به همبستگی اجتماعی دست یابند و نظام سیاسی نیز قادر باشد همبستگی اجتماعی را به انسجام ساختاری تبدیل کند.
سناریوی خوش بینانه
در صورتی که تحولات خاورمیانه باعث زوال حکومت هایی اقتدارگرا در این منطقه، منجر شود. این امر زمینه ای برای روی کارآمدن دولت های کارآمد و دموکراتیک خواهد بود و این امر باعث ارتقای محیط امنیتی کشورهای خاورمیانه از جمله ایران خواهد شد. یافته های نظری و تجربه عملی، به ما نشان داده است که امنیت ملی ایران بیشتر از سوی رژیم های غیردموکراتیک و ایدئولوژیک زده و دیکتاتوری همسایه تهدید شده است. بنابراین با استقرار نظام های دموکراتیک در جوامع پیرامونی ایران ومشارکت مردم در تصمیم گیری ها، میل و گرایش به تجاوزگری و خشونت طلبی کاهش می یابد. و الگوی تعاملات در منطقه از ستیزش به رقابتی و همکاری تغییر خواهد یافت. و همین امر باعث ثبات بیشتر در منطقه و زمینه توسعه روابط اقتصادی و پایدار را فراهم خواهد کرد.
روی کار آمدن دولت های دموکراتیک و کارآمد کم رنگ شدن اختلافات قومی، مذهبی، ایدئولوژیک تغییر در الگوی تعاملات در منطقه از ستیزش به رقابتی و همکاری (کاهش نظامی گری و مسابقه تسلیحاتی در منطقه و حل اختلافات از طریق مذاکره) بوجود آمدن الگوهای باثبات و افزایش امنیت ایران در منطقه.
سناریوی دوم در انجام پایان نامه آینده پژوهی حاضر
در صوررتی که در محیط داخلی حکومت ها نتوانند به لحاظ سیاسی- اجتماعی، وحدت ایجاد کنند و همچون حکومتی قوی ظاهر شود و به همبستگی اجتماعی دست یابند و نظام سیاسی نیز قادر نباشند همبستگی اجتماعی را به انسجام ساختاری تبدیل کنند در نتیجه، در این کشورها شاهد میزان بالای خشونت های سیاسی، دست به دست شدن سریع حکومت در میان بلوک های قدرت، استفاده آشکار از زور توسط حکومت ها در حیات سیاسی داخلی و میزان بالای کنترل حکومت بر رسانه ها و احزاب مخالف هستیم. بر این اساس، تهدیدات امنیت ملی و یا در واقع، امنیت رژیم، عمدتاً ماهیتی داخلی می یابند تا خارجی. همین امر در سطح درون منطقه ای منجر می شود، تهدیداتی که صبغه سرزمینی بیشتری دارند اولویت های امنیت ملی را مشخص کنند. بنابراین بسیاری از کشورهای منطقه درصد زیادی از تولید ناخالص ملی و بودجه دولتی را صرف مسایل نظامی می کنند . بنابراین همین امر زمینه لازم را برای ورود نیروی فرامنطقه ای به منطقه فراهم نموده است. و باید دانست که مهمترین عامل در شناسایی سیاست خارجی دولت های انقلابی موجود در منطقه، شناسایی متغیرهای محیطی از جمله محدودیت ها و مقدوراتی که در محیط خارجی این دولت ها رخ می دهد و گزینه های تصمیم گیری نخبگان را با محدودیت و یا امکان مواجه می کند. به عنوان مثال: واکنش محیطی در قالب مخالفت ها یا حمایت های بین المللی نسبت به روی کارآمدن اسلام گراها و یا نیروهای لیبرال دموکرات در هریک از این کشورهای انقلابی، بسیار متفاوت خواهد بود. همین امر سیاست خارجی این کشورها را با محدودیت های کاملاً متفاوتی رو به رو کند.
در رابطه با تحقق هر یک از سناریوها باید اشاره کرد که سیاست خارجی ایران بسیار تأثیرگذار است، در صورتی که دولت توسعه گرایی و واقع گرایی را به عنوان هدف سیاست خارجی خویش تعریف کند. بدنبال حل و فصل مسایل و موضوعات اساسی ایران با قدرت های منطقه ای و قدرت های بزرگ، براید و رویکرد تعاملی و نگرش مثبت به نظام بین الملل پیدا کند. حل و فصل اختلافات داخلی و بوجود آمدن همسویی گفتمانی در ایران و جامعه بین المللی شکل بگیرد، این امر منجر به سناریوی خوش بینانه در مناسبات ایران و محیط منطقه ای می شود. در صورتی که در فضای منطقه ای، اقدام ها و پیمان های نظامی- امنیتی و به هم خوردن وضع موجود منطقه ای مدنظر باشد که بروز آنها ماهیت تعاملات جهانی را تحت تأثیر قرار دهد و بازیگران را به سوی سیاست های حاد امنیتی سوق خواهد-داد. تداوم و تشدید رویکردهای نظامی- امنیتی در محیط راهبردی منطقه ای، به تشدید سیاست ها و رفتارها منازعه آمیز میان بازیگران منجر می شود. تلاش برای پیروزی و تخریب دیگران در فرهنگ هابزی است. در این وضعیت قدرت نظامی در اولویت اول قرار می گیرد و معمای امنیتی شدیدتر و بدبینی کشورها به هم افزایش می یابد. در چنین فرهنگی هر یک از کشورها نسبت به اقدامات دیگران بدبین بوده و درصدد افزایش قدرت نظامی خود می باشد. فرهنگ هابزی بستر مناسبی برای شکلگیری ائتلاف ها و اتحادهای نظامی است. مانند دوره جنگ سرد، بازی امنیتی به رقابت تسلیحاتی و تلاش برای دستیابی به فن آوری های پیشرفته نظامی در عرصه ها و حوزه های گوناگون منجر می شود و عملاً به بازی حاصل جمع صفر در مناسبات کشورها می انجامد. اگر در محیط منطقه ای رویکرد نظامی- امنیتی غلبه یابد، احتمال بروز تنش و منازعه میان ایران و دولت های دیگر به شدت افزایش خواهد یافت. و ایران در شرایط حاضر باید تلاش کند که از امنیتی شدن ایران از طریق اعتمادسازی متقابل، تنش زدایی و بازدارندگی سیاسی جلوگیری کند. و در سطح داخلی باید به تقویت هویت ملی از طریق جلوگیری از شکل گیری شکاف ارزشی بین حکومت و ملت و تأیید و تحکیم عناصر و مؤلفه-های اسلامی و ایرانی هویت بخش به ملت و مردم ایران و نیز به افزایش مشروعیت و مقبولیت نظام بوسیله کارآمد ساختن و پاسخگویی دولت به نیازها و مطالبات مردم به ویژه نسل جوان، ارتقا و افزایش روحیه ملی، به معنای حمایت ملت از سیاست های دولت با افزایش اعتماد ملی، مشروعیت سیاسی و مقاومت مدنی در برابر چالش های خارجی و آسیب های داخلی. توسعه اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی در مناطق کمتر توسعه یافته با هدف جلوگیری از رشد گرایشات گریز از مرکز بپردازد. برای افزایش محیط امنیتی ایران ابتدا باید ساختارهای داخلی خود را مورد بازبینی قرار دهد و عواملی را که منجر به ناکارآمدی ساختارهای داخلی می شود را شناسایی کند تا بتواند به ارتقای قدرت ملی ایران در سطح منطقه دست یابد.
در صورت نیاز به مشاوره در زمینه انجام پایان نامه با ما در ارتباط باشید.